استفاده از محتویات این وبگاه با ذکر منبع مجاز است

۱۳۹۲ اردیبهشت ۹, دوشنبه

.ناله به دل شد گره راه نیستان کجاست...



مسعود خلیلی

سفیر افغانستان در اسپانیا



مسعود خلیلی شاعر و نویسنده هم هست.

چه تصاویرقدیمی و دلکشی از هنر‌مندان افغان د‌رصفحه ویژه موسیقی تان جا داده‌اید که یک یک دست احساسم را بگرفتند وتا دور ترین کوچه‌های ترانه آفرین، دوران کودکی و جوانی‌ام بردند.

کوچه‌هایی‌که شمیم دل‌آویز آهنگ‌های روح نوازش، تا دم مرگ لالایی شبهای شادی و غم من خواهد بود.

کوچه‌هایی‌که نفس‌های عطر آلود آهنگسازان جوانش، بازار هنر را گرم و دلهای عاشقان را نرم می‌کرد.

پس از نیم قرن هنوز طنین آن سرود زیبای دست‌جمعی سرایندگان کابلی، در دل و جان من طنین انداز است که می‌خواندند‌:" آن سلسله مو آید اگر بر سر بازار ... بازار شود از نفسش تازه چو گلزار".

افسوس که آن روز‌ها جایش را به رنج‌ها و درد‌ها داد و آن آهنگ‌ها به ناله‌ها و فغانها مبدل گشت.

"وباید قبول کرد که درپست و بلند روزگار و در فراز و فرود ایام نا پایه‌دار، اگرموسیقی نبود نه لذت وصلش می دانستیم و نه غم هجرانش می فهمیدیم."

مسعود خلیلی

و اما در دوران جهاد وقتی در کوهپایه‌های وطن با مرکب نیم لنگ خود، ازین دره به آن دره و ازین کُتل به آن کُتل(تپه) می‌رفتم این آهنگ ساربان بیاد کابل عزیز، مایه تسلی این دل جنگزده می گشت‌:‌"‌دور از رخت صحرای درد است خانه‌ای من... خورشید من کجایی؟ سرد است خانه من ".

و یا این آهنگ احمد ظاهر که‌:‌"‌ناله به دل شد گره... راه نیستان کجاست... خانه قفس شد به من طرف بیابان کجاست؟" و یا سرودی محلی از استاد قاسم :‌"‌سر دریای کابل جوره ماهی... مرا کشته غم روز جدایی".

وباید قبول کرد که در پست و بلند روزگار و در فراز و فرود ایام نا پایه‌دار، اگرموسیقی نبود نه لذت وصلش می دانستیم و نه غم هجرانش می فهمیدیم.

ازین گفته مولانای بلخی خوشم می‌آید که می‌گوید "‌موسیقی صدای گشودن دروازه‌های بهشت خداست بروی زمینیان".

صفحه ویژه سایت فارسی بی بی سی: موسیقی افغانستان، از خرابات تاراک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر