استفاده از محتویات این وبگاه با ذکر منبع مجاز است

۱۳۹۱ بهمن ۹, دوشنبه

فیلم «سنگ صبور» یا تعمق در روان انسان ها









 


کار تولید فیلم سنگ صبور، ساختۀ عتیق رحیمی، به پایان رسیده است. پخش رسمی این فیلم که تا حالا، تنها در فستیوال ها نمایش داده شده است، برای آغاز سال 2013 در نظر گرفته شده است.

عتیق رحیمی، که قبلاً فیلمی به نام خاک و خاکستر، و همچنان قبل از آن فیلمی، با شرکت ظاهر شاه، پادشاه سابق افغانستان ساخته بود، اینبار محتوای کتابی را که تحت عنوان سنگ صبور نوشته بود، به فیلم تبدیل کرده است. در حالیکه برای نوشتن یک کتاب، قلم و یا هم «کیبورد» یک کامپیوتر کافی است، برای اینکه این کتاب به فیلم تبدیل شود، باید ده ها نفر بسیج شوند و از تمویل کنندگان تا بازیگران و پرسونل تکنیکی، ساختن یک فیلم، یک دم و دستگاه عریض و طویل را ایجاب میکند.

در گفتگویی با ما، آقای عتیق رحیمی در این مورد میگوید که از آغاز کار، یعنی از زمانیکه کتاب سنگ صبور چاپ و پخش شد، بسیاری از او درخواست کرده بودند که از آن فیلمی بسازد. ولی مدت ها زمان لازم شد تا آقای رحیمی طرز بیان سینمایی این داستان را پیدا کند. سنگ صبور، داستانیست که اکثر وقایع آن در میان چهار دیوار میگذرد و داستان پیچیده و سختی است که به سادگی نمیشود آنرا با زبان سینما بیان کرد.

از سوی دیگر، ایجابات بازار سینما هم کار را آسان نمیکند. تمویل کنندگان این فیلم در آغاز میخواستند که به دلایل اقتصادی و تجارتی، این فیلم به زبان انگلیسی ساخته شود. ولی آقای رحیمی در همکاری با ژان کلود کاریر، که سناریو نویس این فیلم است، به این نتیجه رسیدند، که این فیلم، بجز از فارسی، به زبان دیگری نمیتواند باشد. اگرچه این انتخاب، مشکلاتی برای تمویل فیلم ایجاد کرد. ولی با آنهم، نهادی به نام شرکت 37، حاضر شد تمویل مصارف اولی این فیلم را بعهده بگیرد. در فرانسه، یک فیلم معمولی، با بودجۀ دو تا سه ملیون اورو ساخته میشود، ولی فیلم سنگ صبور، در نهایت، با چیزی نزدیک به یک چهارم این بودجه ساخته شد.

در مورد شخصیت خانمی که در این فیلم توسط گلشیفته فراهانی بازی شده است، آقای رحیمی میگوید که او در سرنوشت خاصی دچار شده است. شوهرش فلج شده است و او باید از شوهرش مراقبت کند. با او صحبت کند و شب و روز عبادت کند، تا او را دوباره به زندگی برگرداند. ولی آهسته آهسته، عبادت جای خود را به اعتراف میگذارد. زن چیزهای ناگفتنی را میگوید، که در طی ده سال زندگی مشترک نتوانسته بود به شوهر بگوید. فلج بودن شوهر، که به یک نوع حالت کوما شباهت دارد، به زن اجازه میدهد که همۀ راز های خود را به او فاش کند.

برای آقای رحیمی، مهم اینست که هر کسی بسیار چیز های ناگفته دارد که اگر فرصتی پیش بیاید میتواند آنرا بیان کند و ولی فرهنگ ها اجازۀ ابراز بسیاری از این مسایل را نمیدهند و به همین دلیل مردم به همدیگر دروغ میگویند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر