محمد داود سياووش
در دوره دوم پادشاهي اميرشير علي خان به تقاضاي امير هيئتي ازهنرمندان موسيقي هند به رهبري ميا سمندر خان به كابل دعوت شدند .اين هيئت ابتدا در بالاحصار وبعداٌ درگذر خواجه خوردك مسكن گزين شد(چنين ادعايي وجود دارد كه خواجه خوردك شمشير ساز ابو مسلم خراساني بود). ميا سمندر خان با هيئت همرا هش وقتي ازگذرخواجه خوردك به دربار ميرفتند برفيل هاسواره راهي دربار ميشدند دراين سالها يك خانم هندي به نام مينا به كابل آمد وشامل دسته اين هنرمندان شد. دردوره امير عبدالرحمن خان هنرموسيقي عمو ميت بيشتر يافت پس از فتح نورستان يك عده زنان ومردان رابه كابل آوردند كه درميان آنان خانم زيبايي به نام گلشا ه بود گلشاه نزد مياسمندر خان به شاگردي نشست متعاقب آن زناني به نام هاي صبوئي ،كاكل، گوارااز هند به كابل آمده به گروه هنري مياسمندر خان شامل شدنددرساليان بعد ستار جو پدر استاد قاسم وعطا حسين وارد كابل شدند ، دراين سالها مهد پرورش موسيقي درباربود ودرواقع دربار اين زمينه را مساعد ساخت كه هنرمندان به شكل سيستماتيك و معياري يا اكادميك مطابق معيارهاي همان زمان موسيقي را از هند وارد كشور سازند.طوريكه گفته ميشود دردوره اميرحبيب الله خبازي به نام محمد علي به سبك ايراني آواز مي خواند ودراين سالها ازهنر پيشه گان و آواز خواناني چون رجب هراتي ،سيد قريش، حيدر نمدمال ،اكه عبدالرحمن پنج تارنواز ،محمد شفيع لغماني رباب نواز نام برده ميشود .اماسهم ونقش هنرمنداني كه ازهند دعوت شدند درپخش واشاعه موسيقي ازاهميت بزرگ برخوردار ميباشد . استاد عطا حسين پدراستاد غلام حسين آواز خوان دربار امير حبيب الله بوده درسفرها همركاب امير مي بود درميله هاي امير خيمه مخصوص به او مي افراشتند وخوراكش از ساير مهمانان متفاوت بود. دراين سالها به تدريج موسيقي از دربار پا بيرون گذاشته وموسيقي دوستاني چون سردار محمد يوسف خان ،ميرزا عبدالطيف ، علي احمد خان والي ،ميرزامحمد يوسف خان كوتوال ، محمد عمر خان منشي ، كاكه غني نصوار ي، عزيز خان لنگرزمين و كاكه طاهر محافل موسيقي را خارج دربارراه اندازي ميكردند اگر كوچه خرابات كنوني كه در حقيقت از گذر خواجه خوردك در طول سالها به كوچه خرابات تغيير نام نموده زادگاه موسيقي در شكل گروه هاي آواز خوان حرفوي بخوانيم از دور در آن كوچه چراغ خانه استاد قاسم واستاد غلام حسين خان توجه علاقه مندان را به خود جلب ميكند ميگويند هنگا ميكه استاد قاسم تازه به جواني رسيده بود ، باري با پدرش راهي دربار شد امير عبدالرحمن خان في المجلس از ستار جو خو است كه آن غزل كلام الغيب حافظ را بخواند كه با اين مطلع آغاز ميشود:
غلام نرگس مست تو تاجدارانند
ستار جو وساير آواز خوانان چون به سانسكريت آواز ميخواندند وغزليات حضرت حافظ را نخوانده بودند از بر آوردن اين تقاضاي امير عاجز ماندند . دراين وقت استاد قاسم تازه جوان گفت : اگر اجازه امير باشد من همين غزل را ميخوانم امير رو به قاسم نموده گفت: پدرت ياد ندارد تو چطور قادري! قاسم گفت : من درمسجد نزد ملا صاحب كتاب خواجه حافظ را خوانده ام به اين ترتيب بااجرا ي آن آهنگ كه شايد اولين آهنگ رسمي استاد قاسم باشد به دربار پا گذاشت ودر آسمان هنر كشور درخشيد.
انفاذ نظام نا مه اشاعه موسيقي در دوره اماني يكي از عوا مل اساسي رشد هنرموسيقي درا ين مرحله به شمار ميرفت . شاه امان الله به موسيقي علاقه فراوان داشت واستاد قاسم نيز با درنظر داشت روحيه استقلال طلبانه وغرور ملي شاه موسيقي را از زوايه ئي وارد سياست ساخت كه به مزاج شاه سازگار افتد. ژست ها وحركات هنرمندانه استاد قاسم با طبع ظريف اما زنند سياسي در اجراي ترانه استقلال با «دابس» ارجحيت استاد را درنظر شاه فزوني بخشيد واكت وحركت استاد درجشن فتح بغداد درسفارت انگلستان مطابق طبع سرشار شاه بود . نظام نامه اشاعه موسيقي زمينه آن را مساعد ساخت كه تدريس موسيقي شامل نصاب درس مكاتب شود واستاد قربان علي درمكتب استقلال ، استاد پير بخش در دارالمعلمين واستادنتو در مكتب حبيبيه به صفت معلمين تدريس نمايند. درسال 1305 هـ ش . شهر وندان كابل براي اولين بار صداي را ديو كابل را شنيد ند كه از عمارت كهنه ئي به نام «كوتي لندني» واقع در نزديكي پل آرتل پخش ميگرديد. اين را ديو وقتي بعد از يك توقف چند ساله درحمل 1320 هـ ش از استديوي پل باغ عمومي به نشرات آغاز نمود ،آوا و نوايش هنرمندان هنر موسيقي را مانند شمع به دور چراغ جمع كردواستاد قاسم با هنر منداني چون ميرزا نظر واستاد غلام حسين با صداي گيرا ونواي رساي شان بار ديگر شور وشوق را درقلوب پژمرده ساكنان پايتخت زنده كردند. از اينكه در آن زمان مردم راديو نداشتند . در شهر لود سپيكر هايي نصب شده بود كه فراز پايه هاي بلند آن صداي راديو كابل به اطراف شهر پخش ميگرديد. اين پايه ها ولودسپيكر ها سالها جوانان اهل ذوق وشايقان صا حب شوق را كه به هنر موسيقي دلبسته گي داشتند به دور خود جمع كرده بود. ظاهر هويدا كه حالا يكي از هنرمندان اصيل وبي بديل افغانستان ميباشد اولين جرقه عشق به موسيقي را از زير همين پايه ها احساس نموده چنانچه مينويسد: … از روزهاي كه راديو نداشتيم وبه خاطر شنيدن آهنگ ها ، شبانه روي بام مي خوابيدم وآن هم به خاطر فاصله زياد درست شنيده نميشد ومن كه ناراحت بودم ، ناراحت تر ميشدم … يا روز هايئكه به خاطر شنيدن يك پارچه موسيقي از طريق لودسپيكر عمودي جاده ميوند مانند درخت ها ايستاده ميشدم كه تحمل بيشتر از نيم ساعت سردي را نمي توانستم وغمگينانه به خانه ( واقع دهمزنگ) بر ميگشتم به گفته حميد غياثي كار مند سابقه دار راديو نخستين سراينده گان وترانه خوانان آن زمان استاد غلام حسين ، استاد قر با ن علي (پدر استاد شيدا) استاد رحيم بخش ، استاد شيدا، استاد محمد حسين سر آهنگ ، استاد يعقوب قاسمي ، پنهان ، صابر ، گل احمد شيفته، كريم شوقي ، جليل زلاند ، حفيظ الله خيال ، سيد احمد هلال ، دري لوگري ، بيلتون وغيره بودند. به نوشته حميد غياثي در سالهاي43ـ1342 هـ ش ، با گشايش تاسيسات جديد تخنيكي و ساختماني استديو هاي جديد ثبت وپخش نشرا تي در انصاري وات ، پيشرفت كيفي و كمي درشيوه ومحتواي برنامه هاي داخلي وخارجي راديو پديدار شد. درسال 1342 هـ ش . در پخش تخنيكي با گشايش استديو هاي مركز ي نام (راديو كابل) با طرح برنامه هاي بيشتر و رنگين تر ( راديو افغانستان) گذاشته شد. مقارن اين سالها تحول عميق درهنر موسيقي بو جود آمد . هنر مو سيقي بايك جهش اولي از اطراف هنرمندان حرفوي خرابات پافراتز گذاشتته و آواز خوانان وهنرمنداني چون رازق شوقي ، اسماعيل چاريكاري ، پروين،آزاده ، فرشته ، شهلا وديگران را بدور راديو افغانستان گرد آورد . در آ؛ن سال ها رخشانه از شهرت بزرك درهنر موسيقي افغانستان برخورد ار بود وژيلا محبويت به سزائي داشت .اما يكي از دست آورد هاي بزرگ دههء ديموكراسي موسيقي آماتور دركشوراست در اين سالها هنرمندان با استعدادي چون احمد ظاهر ،ظاهر هويدا، احمد ولي ، مسحور جمال ، ناشناس ، ساربان ، شهروان ، حامد شكران ، اكبر را مش ، پيروز ، يونس ، مهوش ، قمرگل ، افسانه وديگران فضاي موسيقي كشور را طوري تسخير كردند كه ميتوان گفت هنر افغانستان وارد مرحله نوين شد . آلا موسيقي غربي چون آرگن ، پيانو ، اكورديون وغيره وارد موسيقي افغاني شد. كاپي هاي بسيار شايسته وموفق از آهنگ هاي عمدتاٌ هندي اجرا شد كه درنوع خود مزه جديدي از هنر موسيقي رادر ذهن و دماغ شنو نده گان داشت . احمد ظاهر دركنسرت هابه بلبل جبيبيه شهر يافت وبه گفته ظاهر هويدا آماتوران راديو طي نامه از مرحوم داكتر عبدالظاهر خان تقاضا نمودند كه اجازه دهد تا پسرش در راديو پارچه هاي از آوازش راثبت كند جناب داكتر عبدالظاهر باديدگاه فراخي كه داشت به اين تقاضاي هنرمندان پاسخ مثبت داد وبلبل حبيبيه به اين ترتيب اجازه يافت صدايش از راديو افغانستان پخش شود. در دهه چهل خورشيدي احمد ظاهر ستيژ مركزي موسيقي كشور را در پايتخت با اجراي آهنگ هاي مست وشاد تسخير نموده گروه چهار برادر با موسيقي جاز درهوتل انتر كانتينتل به هنر نمايي آغاز نمود وتعدادي بيشماري ازگروه هاي هنري درشهركابل تشكيل شد آماتوران فضاي راديو افغانستان را بطور عموم به دست آوردند احمد ظاهر در سالهاي اخير زندگيش خواهان تدوير فستيوال موسيقي جوانان به مقياس سراسر كشور شد گروه آماتوران به رهبري ظاهر هويدا به ولا يات غرض اجراي كنسرت سفر نمودند . از كشور هاي همسايه خانم گوگوش هنرمند شهير موسيقي پاپ ايران به كابل آمد و با اجراي كنسرت در بالروم هوتل انتر كانتينتل شور وشوقي در جوانان شهر ايجاد نمود . ظاهر هويدا به ايران رفت و آهنگ كمر باريك وجامه نارنجي را باهنرمندان ايراني اجرا نمود كه شوري از شهرت و آوازه ومحبويت را برايش آورد وسالها به حيث آهنگ روز توسط جوانان زمزمه ميشد . احمد ظاهر نيز با ثبت آهنگ (گل سنگم گل سنگم) و (با آن همه قول وقرار و پيمان) آهنگ هاي ايراني را در افغانستان جان تازه بخشيد . درهمان سالها هنرمند بزرگ هندوستان محمد رفيع به كابل آمد و با اجراي كنسرت هايي آهنگ مشهور (اي تازه گل تو زينت گلزار كيستي) را با ژيلا ثبت نمود . به همين ترتيب مهدي حسن هنر مند محبوب پاكستان به كابل سفر نموده و آهنگ (ديشب كه تو از مهر به بام آمده بودي) موصوف دركنسرت ها مورد استقبال گرم قرار گرفت وخرما شرين هنرمند تا جيكستان در ستيژ كابل ننداري كنسرتي اجرا كرد كه كست هاي آن را تاكنون جوانان با خود دارند در آستا نه تاسيس تلويزيون سه گروه هنرمندان درصحنه موسيقي كشور حضور داشتند يكي هنرمندان موسيقي كلاسيك كه درصف مقدم آن استاد محمد حسين سر آهنگ كه به صفت باباي موسيقي شير موسيقي وكوه موسيقي درمكتب پتياله شناخته ميشد واستاد مسلم موسيقي كلاسيك نه تنها درافغانستان بلكه درمنطقه بود. دوم موسيقي آماتور كه بلبل شوريده آن احمد ظاهر بود واين هنرمندان اكثراٌ از خانواده هاي اشراف ، اعيان وطبقات شهر نشين بودند . سوم موسيقي محلي كه در آن زمره هنر مندان اصيلي چون بازگل بدخشي ، سيدعلم ، طلا محمد ، حميدالله چاريكاري ، آصف جبل السراجي ، صفدر توكلي وغيره هنرنمايي داشتند. بعد از آمدن تلويزيون چهره هاي جديد خصوصاٌ از مكاتب به تلويزيون كشانيده شد ودراين حال نغمه ،منگل ، وجيهه ، فريد رستگار ،شريف غزل ، فرهادريا ، حميد گلستاني وغيره كه درواقع نسل جديدي در پهلوي هنرمندان آماتور بود رشد نمودند يكي از درد انگيز ترين وقايع براي موسيقي افغانستان در آن سالها ثبت نه شدن كافي آهنگ هاي نسل اول هنرمندان آماتور كلاسيك ومحلي در تلويزيون بود كه اندوه آن را هرشنوندهء با ذوق ، اكنون در ك ميكند. هنوز كه دير نشده ازهنرمندان نسل اول آماتوران، كلاسيك ومحلي كه به فضل خداوند حيات دارند بايد آرشيف مكمل از آهنگ هاي شان ثبت شود وراديو تلويزيون بايد زمينه آنرا مساعد سازد كه اين هنرمندان درهر كجا ييكه زندگي مي كنند ، آهنگ هاي شان را درهمان كشور به مصرف دولت ثبت كنند وبه آرشيف راديو تلويزيون بفرستند حالا كه جوانه هاي اميد درقلوب هنرمندان ومردم افغانستان دوباره جوانه زده بايد براي هنر مندان هر سه كتگوري مرا كز تجمع وسايل كافي موسيقي وزمينه لازم هنر نمايي را راديو تلويزيون ملي وراديو تلويزيون هاي شخصي بوجود آورند تادر خت موسيقي كشور بار ديگر شگوفا شود و اين بلبلان بوستان سراي خانه مشترك ما افغانستان پرا گنده و سرگردان نباشد.
۱۳۸۸ فروردین ۱۶, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر